مجازات سیاسی احمدی نژاد به دلیل خیانت به اصولگراها
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۳۷۵۸۱
درهمان روزها و ساله این اندیشه وجودداشتکه یک لایه پنهان از سیاستمدارا که هدفهای بالاتری از ریاست جمهوری دارند شاید احمدی نژاد را هدایت می کنند تا دوجناح اصلی حاکم برمنازعات سیاسی را حذف و نیروی تازه ای را حاکم کند . این اندیشه به مرور راهنمای عمل احمدی نژاد شد . در یک دوره 8ساله تحولات شگرفی در درون طیف های گوناگون اصولگرایان رخ داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجازات ناسپاسی
در عالم سیاست پاداش و تنبیه همواره به مثابه عوامل موثر وجود داشته و خواهد داشت. بازیگران حوزه سیاست میدانند که هر عمل آنها در جبهه متحدان وفادار، متحدان و موتلفان تاکتیکی، رقبا و حامیان با واکنش مواجه خواهد شد و با علم به این موضوع است که حساب و کتاب میکنند و رفتارشان را با هر گروه یادشده تنظیم میکنند. اگر سیاستمداران تصور کنند که میتوانند تا ابد با حامیان، موتلفان و همراهان بازی برد – برد کنند حتما خطا میکنند. محمود احمدینژاد با این تصور که میتواند قدرت کسب شده در حوزه دولت را برای مدتی طولانی در میان دوستانش حفظ کند مناسبات خود را با حامیان و رقبا تنظیم کرد. او در ۸ سال سپری شده ابتدا اصلاحطلبان نسبتا رادیکال را از صحنه خارج کرد، سپس کار را به اصلاحطلبان معتدل کشاند و پس از آن به اصولگرایان معتدل و سرانجام طیفهای گوناگون اصولگرایان را ناکارآمد کرد. در حالی که تصورات احمدینژاد برای حفظ قدرت اشتباه از آب درآمد، طیفهای گوناگون اصولگرایان در شرایط سخت و حتی انتقام قرار گرفتند. خالی کردن زیر پای احمدینژاد به مرور و از شروع کار دولت دهم روز به روز تشدید شد و کار به جایی رسیده است که احتمال محاکمه یاران اول رییس دولتهای نهم و دهم و حتی خود وی وجود دارد. احمدینژاد ناسپاسی خود را به مرور از طرف افراد و طیفهای با نفوذ جریان اصولگرایی دریافت کرده است. او در حالی آماده رفتن از کاخ ریاستجمهوری است که جز چند نفر معدود کسی پشت سر او قرار ندارد و اطرافش خالی شده است. رد صلاحیت نفر اول مورد نظر احمدینژاد برای تداوم قدرت و ناتوانی وی در متقاعد کردن مجموعه قدرت سیاسی برای گرفتن مجوز حضور مشایی در انتخابات یازدهم، کیفر ناسپاسی احمدینژاد است که همه قدرت را برای خود میخواست و تلاش جانانهای برای از میدان به در کردن اصولگرایان استخواندار را رقم زد. احمدینژاد در شرایطی آماده رفتن میشود که حتی برخی از دوستانش نیز از او رویگردان شده و اعلام برائت میکنند.
ظهور و سقوط احمدی نژاد
در ادامه و به دلیل اینکه می توان با مطالعه رازهای ظهورو سقوط یک سیاستمدار دست چندم شناختی از تاریخ ایران به دست آورد عین مقاله را درج می کنیم
محمدرضا باهنر یکی از اصولگرایان قدیمی و استخواندار کشور روزی درباره محمود احمدینژاد گفته بود: «سابقه دوستی من با دکتر محمود احمدینژاد ۲۵ تا ۲۶ سال است. در شورای شهر دوم، در دولت دوم خاتمی اصولگراها پیروز شدند، چند گزینه داشتیم که یکی از آنها احمدینژاد بود.
آقای یونسی، وزیر اطلاعات پیغام داد دنبال شهردار شدن احمدینژاد نباشید. من پیش آقای یونسی رفتم و به آقای یونسی گفتم وزارت اطلاعاتی که ملک مدنی از آن عبور کند و احمدینژاد در آن گیر کند، باید در اصل آن وزارت اطلاعات تجدیدنظر کرد. بعد هم گفتم آقای یونسی به خودت و دوستانت بگو اگر میخواهید غصه شهرداری احمدینژاد را بخورید، نخورید، شهرداری دستگرمی است، احمدینژاد رییسجمهور ماست، شاید بنده اولین نفر در خلقت بودم که رییسجمهور احمدینژاد را پیشبینی کردم (www.enekas.info/?p=۵۳۴۱۱) شاید برخی افراد سرشناس دیگر مثل علیاکبر ناطقنوری از شهردار شدن احمدینژاد بود که این سیاستورز نه چندان مشهور را به شهرداری تهران رساند.احمدینژاد دو سال در این منصب فعالیت و نام بلندی پیدا کرد و خود را آماده مبارزه برای انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری کرد. احمدینژاد در دور اول مبارزات و در رقابتی نفسگیر و با آرای بسیار کمی بالاتر از مهدیکروبی نفر دوم انتخابات شد. او در تیر ماه سال ۱۳۸۴ و در میان شگفتی همه مسوولان و سیاستورزان ایرانی به کاخ ریاستجمهوری ایران راه پیدا کرد. محمود احمدینژاد از تابستان سال ۱۳۸۴ تا همین روزها در منصب ریاستجمهوری دهها تصمیم عجیب و دور از ذهن در حوزههای گوناگون اتخاذ کرده است. اگر فقط یک کار او در این مدت را که دستور چگونه خرج کردن رقمی نزدیک به ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی است را در کانون توجه قرار دهیم به اهمیت حضور چنین فردی در رأس قوه مجریه ایران پی خواهیم برد.محمود احمدینژاد در آخرین ماه پاییز سال ۱۳۸۹ از طریق تلویزیون و به روش خاص خود دستور اجرایی شدن قانون هدفمندکردن یارانهها را داد. بر اساس این دستور احمدینژاد است که هر ایرانی ساکن سرزمین مادری از دی ماه سال ۱۳۸۹ تا پایان خرداد ماه سال ۱۳۹۲ به مدت ۲۹ ماه و هر ماه رقمی نزدیک به ۵۰ هزار تومان پول نقد از دولت دریافت کرده است. هر ایرانی در این مدت یک میلیون و سیصد و نوزده هزار تومان از دولت پول گرفته است. احمدینژاد با بیان اینکه قطعنامههای صادره از سوی سازمان ملل متحد کاغذ پارهای بیش نیستند، آمریکا و غرب را تشویق کرد که قطعنامههای تحریمی بیشتری علیه ایران صادر کنند... احمدینژاد در ۸ سال گذشته توانست اکبر هاشمی رفسنجانی، ناطقنوری، خانواده لاریجانیها، حزب موتلفه اسلامی و... را به شدت تخریب کند و آنها را نزد شهروندان خفیف کند. احمدینژاد در این سالها با ارجاع و سپردن فعالیتهای عمرانی ملی به نهادهای خاص نقش غیرقابل انکاری در راندن اقتصاد به مقاصد ویژه داشته است. احمدینژاد و حلقه اول یاران او در ۸ سال گذشته رفتاری همانند یک مالک حریص به منابع و سپردههای بانکی داشتهاند و هزاران میلیارد تومان از دسترنج مردم را آنگونه که میخواستهاند هزینه کرداند. رکوردزنی احمدینژاد در تغییر و ترکیب اعضای کابینه و روش خاص او در اخراج برخی از وزیران در یاد ایرانیان میماند. از این دست مسائل میتوان یک فهرست بلند بالا تهیه کرد که از ادامه آن در این نوشته خودداری میکنیم. به این ترتیب خواندن داستان ظهور و سقوط احمدینژاد که در این روزها تنها یک گروه کوچک از یارانش در کنار او ماندهاند برای درس گرفتن یک ضرورت است.
سیاست و قدرت
ایرانیان به دلایل گوناگون تاریخی، سیاسی و فرهنگی همواره در حرف و ظاهر از اینکه آنها را سیاستورز و مبارز در مسیر قدرتطلبی بنامند اکراه دارند. این اخلاق و روش نهادینه شده در همه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در میان علاقهمندان به سیاست و سیاستورزی گسترش یافته است.علاوه بر این، شمار قابل توجهی از تشکلهای خصوصی و نهادهای مدنی نیز این جمله مشهور را که ما «سیاسی» عمل نمیکنیم را در ویترین خود گذاشته و همواره ما برای خدمتگزاری وارد صحنه سیاست و انتخابات شدهایم آن را به رخ میکشند. به این ترتیب بوده و هست که برخی افراد مستعد برای سیاستورزی به ناچار یا از سر خجالت وارد مبارزه سیاسی نشده و تلاش و برنامهریزی برای کسب قدرت را مباح نمیدانند. در چنین فضایی بوده و هست که برخی چهرهها و احزاب و جمعیتهای سیاسی شناخته شده با هوشیاری بر این طبل کوبیده و نوعی فضای انحصاری برای فعالیت سیاسی خود ایجاد کردهاند. محمود اما احمدینژاد این فضا را شکست و در عمل و در حرف نشان داد که سیاستورزی حرفهای است و برای کسب قدرت سیاسی نبرد میکند.
سیاستورز حرفهای
درس اول و بسیار با اهمیت از داستان ظهور و سقوط محمود احمدینژاد این است که یک فرد یا یک گروه از سیاستورزان میتوانند با رفتار حرفهای و انگیزههای کسب قدرت در هر نظام سیاسی خود را بالا بکشند و مناصب مهمی را به دست بیاورند. در ایرانی که به ویژه در مه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت رفتار سیاسی به خاطر کسب قدرت یک رفتار مکروه شمرده شد؛ شمار قابل توجهی از سیاستورزان بارها اعلام کردهاند برای خدمت به مردم و دین ناگزیر وارد فعالیتهای سیاسی شدهاند. احمدینژاد و حلقه اول دوستانش کمتر در این زمینه اظهارنظر کردهاند. رفتار احمدینژاد طول همه سالهای پس از پیروزی انقلاب نشان میدهد او دنبال کسب قدرت سیاسی در جامعه ایرانی و در نظام جمهوری اسلامی بوده و این کار را با جدیت انجام میداده است. احمدینژاد و دوستانش که از زمان فعالیت در استان اردبیل یا فعالیت در دانشگاه آزاد با آنها آشنا شده بود گام به گام به سوی کسب قدرت بیشتر حرکت کردهاند. احمدینژاد یک سیاستورز واقعگرا و البته با اندیشههای عجیب و سواد سیاسی کم عمق است که در یک مورد پابرجا و استوار بوده و آن کسب قدرت بالاتر در هر مرحله از زندگی سیاسی وی بوده است. او روزی که از طرف جناج راست سنتی برای شهرداری تهران انتخاب شد و سوی آنها به این منصب رسید، رسیدن به منصب ریاستجمهوری را هدف قرار داده بود. رفتار او در شهرداری تهران بیش از آنکه به حال شهروندان ساکن پایتخت مفید باشد برای خود او مفید بود و گروهی از همکارانش که توانستند از افرادی گمنام و کمتر شناخته شده به افرادی با نفوذ و دارای مقامهای عالیرتبه دست یابند. بهنظر میرسد همه کسانی که علاقهمند به کسب قدرت هستند میتوانند با مطالعه دقیق رفتار و کارنامه احمدینژاد در این حوزه راه را پیدا کرده و شرم و حیای بیهوده را دور بریزند.
وفاداری و کار تشکیلاتی
احزاب ایرانی در همه صد سال سپری شده از سال ۱۲۹۲ تا امروز برپایه رفاقتهای گروهی خاص و در رقابت با گروه ویژهای دیگر به صورت مقطعی تاسیس و پس از چند وقت تعطیل شدهاند. دقت در تاریخ احزاب ایرانی نشان میدهد که حزب توده نیرومندترین حزب ایرانی در تاریخ معاصر ایران بوده است. جز این اما برخی احزاب نیرومند مقطعی داشتهایم که عموما البته با کمک نهاد دولت وحکومت در مقاطعی قدرت را به دست آوردهاند؛ در میان سیاستورزان ایرانی رفتار حزبی و وفاداری به آرمانها جایگاه ممتازی ندارد. رها کردن دوستان و همراهان در میان معرکهها و دشواریها و چرخشهای ناگهانی و بریدن از دوستان به این بهانه که قصد کار سیاسی نداریم در میان سیاستورزان ایرانی اقدامی آشنا به حساب میآید. اما محمود احمدینژاد از اندک سیاستورزان ایرانی است که با ذهنیت روشن برای کسب قدرت دوستان و حلقه اول یاران خود را از دیرباز تا مرز کسب قدرت و انحصار قدرت اجرایی با خود همراه کرد. بر اساس اطلاعات درج شده در رسانههای گوناگون محمود احمدینژاد، صادق محصولی، مجتبی ثمرههاشمی، اسفندیار رحیممشایی، علیرضا نیکزاد، پرویز فتاح از سال ۱۳۵۹ به بعد در مناطق و مراکز گوناگون همکار و همراه بودهاند. این گروه در سال ۱۳۵۹ با محوریت صادق محصولی در ارومیه شکل گرفت و بعدها در سال ۱۳۶۵ از شمال غرب ایران به غرب کشور رفته و در کردستان دور هم جمع شدند.در این سال محمود احمدینژاد به سمت معاون استانداری کردستان منصوب شد، اما با توجه به شرایط خاص جنگ، امکان حضور همه اعضای حلقه در کردستان میسر نمیشد. پرویز فتاح، سمتی را در یکی از یگانهای ویژه برون مرزی سپاه را عهده دار شده بود و فرماندهی این یگان با «صادق محصولی» بود و زیر مجموعه قرارگاه رمضان به فرماندهی «محمد باقر ذوالقدر» به شمار میرفت. اسفندیار رحیم مشایی نیز به سبب علاقه به حوزه کردستان، مشغول تدوین استراتژی نظام جمهوری اسلامی در مورد کردهای ایرانی در وزارت تازه تاسیس اطلاعات شد، تا علاوه بر انجام فعالیتهای خود همچنان با دوستان سابق خود مرتبط بماند.استانداری اردبیل که در فیلم تبلیغاتی انتخابات دهم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، به بخشهایی از آن اشاره شده بود جدیترین فعالیت اجرایی وی پس از پایان جنگ است. طرفه اینکه او در دولت ششم ( دولت دوم آیت اللههاشمی رفسنجانی) استاندار رییسجمهور شد که بعدها به یکی از منتقدان جدی عملکرد او بدل شد و دو بار با ایجاد دوقطبیهای انتخاباتی، از این برگه به سود خود بهره برد. احمدینژاد یک بار در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم، بهطور مستقیم به رقابت با رییس دولت سازندگی پرداخت و در انتخابات دهم نیز، رقبای خود را به خط گرفتن از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام متهم کرد.در واقع مثلث دانشگاه علم و صنعت پس از جنگ، فرصت همکاری نزدیک را نیافت، اما بقیه اعضای حلقه به شکل مداوم، ارتباطات خود را حفظ میکنند.
صادق محصولی به کار اقتصادی در حوزه نفت میپردازد که ثمره آن، ثروتی قابل توجه است.محمود احمدینژاد که در استانداری اردبیل مشغول است و پرویز فتاح، بهعنوان مدیرامور قراردادی پروژههای عمرانی قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا فعالیت میکند. در این میان اسنادی نیز وجود دارد که با توجه به آذری زبان بودن محصولی، احمدینژاد بار دیگر از وی برای حضور در این استانداری دعوت میکند. در این دوره، افراد تازهای هم به حلقه اضافه میشوند. علی اکبر محرابیان، علیرضا نیکزاد، عباسزاده مشکینی و فتحاللهی از جمله اعضای جدید به شمار میرفتند که در اردبیل با احمدینژاد آشنا میشوند. محرابیان و نیکزاد بعدها به ترتیب وزرای صنایع و مسکن و شهرسازی دولتهای نهم و دهم شده و عباس زاده مشکینی نیز سر از فهرست حامیان دولت در انتخابات شورایهای سوم درآورده و امروز، مدیرکل سیاسی فعلی وزارت کشوراست.طرفه آنکه در همان زمان و به شکل موازی، همکاران سابق در آذربایجان وارد وزارت خارجه شدند و در آنجا یکدیگر را باز مییابند. ماجرا از این قرار است که مجتبی ثمرههاشمی به سفارش صادق محصولی که باجناق علی اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه بود به این وزارتخانه رفت و پس از چندی، مدیرکل اداره گزینش این وزارتخانه شد؛ جایی که سعید جلیلی هم به فعالیت مشغول شد. اسفندیار رحیم مشایی نیز در این مقطع مدیرکل اجتماعی وزارت کشور میشود و با تابش - که معاون سیاسی وزارت کشور است- بهصورت مستقیم کار میکند؛ جایی که علی محمد بشارتی راست گرا پس از عبدالله نوری، بر جایگاه وزارت در ساختمان خیابان فاطمی تکیه زده است.انتخابات شورای شهر دوم و نتایج آن، مجالی دیگر برای گردهمایی اعضای این حلقه را پدید آورد. محمود احمدینژاد که بهعنوان عضو موسس جمعیت ایثارگران و مسوول شاخه استانهای جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری به کار حزبی و تشکیلاتی اشتغال داشت، مسوولیت اجرایی انتخابات شورای شهر دوم را بر عهده میگیرد. او به دستور محمدرضا باهنر که دبیر کلی جامعه اسلامی مهندسین را بر عهده داشت، قدم در میدان انتخابات گذاشته و چهرههایی جوان و کم نام و نشان را برای حضور در فهرست غیر رسمی جناح راست با تابلوی "آبادگران ایران اسلامی" گزینش میکند.انتخابات شوراهای دوم در تهران و اکثر استانها کم فروغ بود و حدود ۱۱ درصد واجدان شرایط در تهران در آن انتخابات حضور پیدا کردند. در این میان فهرست موسوم به آبادگران با کسب بخشی از این میزان آرا توانست، کرسیهای شورای شهر را فتح کند و پس از آن بود که محمود احمدینژاد به شهرداری تهران رسید. از زمانی که محمود احمدینژاد توانست در کسوت شهردار تهران کلید پایتخت را به دست بگیرد، بار دیگر اعضای حلقه ارومیه و هسته اولیه آن یعنی حلقه علم و صنعت، رویت شدند.حضور دو ساله در شهرداری تهران، شرایطی را رقم زد تا تیم نو اصولگرایان، کار اجرایی در سطح شهرداری کلان شهری مانند تهران را تجربه کنند. اگر چه عنوان میشد که تیم حاضر در شهرداری، هیچ نگاهی به فعالیت سیاسی برای انتخابات ریاست جمهوری نهم ندارد، اما شواهد و قرائن، چیز دیگری را نشان میداد. موضوعی که محمدرضا باهنر یکبار در سال ۸۴ و یکبار نیز به تازگی به آن اشاره کرده است.به سبب شرایط خاص ایجاد شده در سال های پایانی دولت هشتم، هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان با چند کاندیدا در آوردگاه انتخابات ریاست جمهوری نهم گام گذاردند. اصولگرایان با ۵ کاندیدای رسمی یعنی علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف، محسن رضایی، علی اکبر ولایتی و محمود احمدی نژاد ، به فتح پاستور چشم دوختند. بر اساس مدلی که در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی توسط حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری طراحی شده بود، بنابراین بود که این ۵ چهره به تبلیغ برنامههای خود بپردازند و در نهایت بر اساس اقبال عمومی و نظر سنجیها، به یک کاندیدای واحد برسند. همه نظر سنجیها، محمود احمدینژاد را در میان این کاندیداها در رتبه آخر قرار داده بود، اما فضای انتخابات بهگونهای پیش رفت که او در مرحله اول رای اول اصولگرایان را کسب کرد و به عنوان نفر دوم، به مرحله دوم راه یافت. دو قطبی هاشمی – احمدینژاد همانطور که فضای ایجاد شده در کشور نشان میداد به سود شهردار وقت تهران به پایان رسید و احمدینژاد، ریاست دولت نهم را بر عهده گرفت. محمود احمدینژاد در ۸ سال گذشته نشان داده است که در صیانت و حفاظت از یاران وفادارش حد و مرزی نمیشناسد. رفتار حزبی و وفاداری او میتواند در حوزه مثبتاندیشی برای علاقهمندان به سیاستورزی جوان و تازهکار و حتی پیران سیاست مورد توجه قرار گیرد. کار تشکیلاتی کردن است که میتواند به آرزوی بزرگی مثل رییسجمهور ایران شدن را برای یک مدیر میانی ممکن سازد.
شناختشناسی نیرومند جامعه
سیاستورزی و تقاضا برای کسب قدرت سیاسی علاوه بر اینکه نیاز به انگیزههای قدرتمند دارد و باید برای به دست آوردن قدرت کار تشکیلاتی کرد، نیازمند شناخت دقیق جامعه از طرف متقاضی قدرت است. افرادی که بدون شناخت از جامعه و گروههای اجتماعی و بدون آگاهی از شرایط شهروندان به سمت قدرت هجوم میبرند سرخورده و شکست خورده به جای اول و نقطه بدون قدرت برمیگردند. دیده شده است که افرادی از شرایط ویژه استفاده کرده و برای مدتی کوتاه قدرت کمی از کل قدرت را به دست آوردهاند، اما نتوانستهاند آن را گسترش دهند.اما محمود احمدینژاد به دلیل انگیزههای قوی در کسب قدرت سیاسی و به دلیل فعالیت در بخشهای گوناگون و ترقی تدریجی توانسته بود با همکاری دوستانش شناخت نسبتا نیرومندی از جامعه و شهروندان و خواستههای آنها به دست آورد. احمدینژاد در اواخر دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی و در دوران فعالیتش در شهرداری تهران فهمید که جامعه ایرانی آمادگی پذیرش شعارهای پوپولیستی و ضد اشرافیگری را دارد. وی با حضور در جمع مردم مناطق گوناگون تهران و گفتوگوی رو در رو با آنها توانست برخی نیازهای فوری شهروندان تهرانی که در آیینهای از خواسته مناطق مختلف کشور بود را شناسایی و در جریان مبارزات انتخاباتی از آنها استفاده کند. ابداع اصلاحاتی مثل اینکه من وارد خط قرمز ارباب قدرت شدهام، میخواهم پول نفت را بهطور مساوی میان مردم توزیع کنم، من نوکر مردم هستم، قیافهام به ریاست جمهوری نمیخورد، اما به درد نوکری که میخورد، حلقه مدیران را باز میکنم و... نشان میداد که او برای جلب توجه و کسب آرای تهیدستان برنامه دارد و رگ خواب مردم ایران را خوب میشناسد. محمود احمدینژاد در مسابقه برای کسب قدرت در سال ۱۳۸۴ علاوه بر اینکه باید با اصلاحطلبان نبرد میکرد با جناح اصولگرایان سنتی نیز وارد چالش شد و با یادآوری اینکه نمیخواهد وامدار احزاب شود برخی نهادهای خاص را نیز با خود همراه کرد. این شناخت از جامعه یک ابزار کارساز برای مبارزه سیاسی است که از طرف احمدینژاد در مقیاس ایران و با توجه به مجموعه شرایط به کار گرفته شد.
رصد توزیع قدرت
قدرت سیاسی در جامعههای انقلابی که رهبران آن هنوز معتقد به ادامه انقلاب هستند و همچنین جامعههایی که نهادهای دموکراسی به ویژه انتخابات در تعیین رییس دولت موثرند همواره دست به دست میشود. جامعه ایرانی هر دو ویژگی را دارد. مدیران ارشد جامعه ایرانی به نوعی انقلاب دائمی را باور دارند و معتقدند که حرکتهای انقلابی ضامن بقا، رشد و توسعه و تحکیم پایههای قدرت در ایران است. بر پایه چنین دیدگاهی است که توزیع قدرت از بالا به پایین شکل و ماهیت پیدا میکند و جابهجایی افراد و در مناصب بسیار سرنوشتساز اهمیت پیدا کرده و نوعی رصد دقیق را برای شناخت دقیق میطلبد. از طرف دیگر انتخابات در ایران به هر شکل و ترتیب نقش اول در انتخاب مدیر اول اجرایی کشور را بازی میکند و تجربه نشان داده است که میتواند در فضایی خاص آرای شهروندان را جلب کند. محمود احمدینژاد که شناخت خوبی از خواستها و نیازهای روحی و مادی شهروندان ایرانی پیدا کرده بود، از فرصت پیش آمده در منصب
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۳۷۵۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه رقیب جدید قالیباف در کرسی ریاست مجلس؛ وزرای احمدی نژاد به صف شدند
شنیدهها حکایت از تعیین ۴ چهره از جانب برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با محمدباقر قالیباف برای ریاست مجلسدوازدهم دارد. در طرف دیگر نیز ارزیابیها درباره مسعود پزشکیان از جانب اصلاحطلبان، مستقلین و میانهروها ادامه دارد.
به گزارش اعتماد، انتخاب رییس مجلس دوازدهم مختصاتی متفاوت از ادوار قبل دارد؛ رقابتی برای ریاست در بهارستان و تعیین سهمها در بین اصولگرایان، انتخاباتی برای وزنکشی جریانها و عرضهاندام چهرهها.
شنیدههای اعتماد حکایت از تعیین ۴ چهره از جانب برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با محمدباقر قالیباف برای ریاست مجلس دوازدهم دارد؛ مجتبی ذوالنوری، نصرالله پژمانفر، علی نیکزاد و منوچهر متکی.
بر اساس توافق صورت گرفته مقرر شده تا در نهایت هرکدام از این ۴ چهره که اقبال بیشتری برای رایآوری داشتند در صحنه رقابت باقی بمانند و سه نفر دیگر به حمایت از وی وارد شوند. معرفی چهره یا چهرههایی از جانب جریانات دیگر اصولگرا دور از انتظار نبود.
از یک طرف رائفیپور از ماههای قبل نقدهای خود به شیوه مدیریت قالیباف را علنی کرده بود و در ماجرای معاون سیاسی وزارت کشور و بخشنامه جنجالی انتخاباتی آن شمشیر از رو برای قالیباف و قالیبافیها بسته بود. سعید محمد که تنشهای پیدا و پنهانش با قالیباف مثنوی هفتاد من کاغذ بود؛ از ماجرا و حواشی تلاش برای ردصلاحیت سعید محمد که نوعی بازتاب از پرونده هلدینگ یاس بود تا رایزنیها برایعدم انتخاب محمد به عنوان وزیر در کابینه رییسی و گلایههای محمد از سنگاندازی نمایندگان نزدیک به قالیباف در زمان مدیریت او در مناطق آزاد.
همان روایتی که خود محمد نیز بعد از ماهها سکوت در گفتوگویی با خبرگزاری خبرآنلاین در زمستان گذشته مطرح کرد. گفت: «ما مدارکی داریم و اشخاصی هستند که حاضرند دخالت ایشان در ماجرای معرفی من به عنوان وزیر راه را علنا مطرح کنند. این اتفاق ۱۰۰درصد رخ داده بود و برخی از عزیزان مجلس که آن زمان جزو هیات رییسه بودند این را به من گفتند که در این موضوع دخالت شده است و از همه مهمتر خودِ آقای رییسی بود که در مجلس اعلام کرد که نظرم فردی دیگر بود ولی فشار آوردند و نظرم را تغییر دادند.»
اسفندماه سال گذشته نیز محمد در گفتوگویی با خبرگزاری ایلنا گفت: «چرا ایشان هیچوقت درباره ابهامات موجود در خصوص تخلفات در هلدینگ یاس، موضوع توقف بحث تحقیق و تفحص از شهرداری تهران قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ توسط مجلس دهم، موضوع تک رای خانم الهه راستگو به ایشان جهت تصدی پست شهرداری تهران، موضوع تراولهای واگذارشده به اشخاص، موضوع فرزندانش و دهها موضوع دیگر هیچگاه بازخواست نشده و پاسخگو هم نبوده است. این مصونیت به خاطر چیست؟».
از مجموع این احوالات تدارک رقابت برخی جریانات اصولگرا برای رقابت با قالیباف بر سر کرسی ریاست مجلس دوازدهم دور از انتظار نبوده و نیست. در مقابل اما جریان قالیباف نیز از انسجام منتخبان مجلس دوازدهم حول محور ریاست او، حتی پیش از برگزاری دور دوم انتخابات میگویند.
روزنامه اینترنتی فراز گزارش داده است که هتل بزرگ تهران، چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته میزبان منتخبان مجلس دوازدهم بود؛ ضیافتی که از ۲۴ ساعت مانده به برگزاریش خبرساز شده و داد منتقدان محمدباقر قالیباف را بلند کرده است. فارغ از ارزیابیها از این همایش که با عنوان «لاکچری» در فضای مجازی بازتاب داشته است نزدیکان قالیباف اما از حضور بالغ بر ۱۲۰ نفر در این همایش میگویند که نشان از پتانسیل دوباره رایآوری او برای رسیدن به صندلی ریاست دارد.
فروردینماه امسال حمیدرضا ترقی که در جریان دور اول انتخابات مجلس در کمیته انتخابات شورای ائتلاف فعالیت میکردند به خبرگزاری خبرآنلاین میگوید؛ «به نظر میرسد که برای ریاست مجلس شاهد رقابت تنگاتنگ خواهیم بود کما اینکه نامزدها از حالا تلاش خودشان را برای یارگیری از میان منتخبین، شروع کردند». او رقابت اصلی را بین قالیباف و متکی میداند و معتقد است نبویان داعیه ریاست مجلس ندارد.
پیش از این یک نماینده از رایزنی منوچهر متکی با منتخبان مجلس برای نامزدی ریاست مجلس شورای اسلامی خبر داده بود، اما دفتر متکی هرگونه رایزنی و تماس تلفنی او با این نماینده مجلس را تکذیب کرد و گفت: متکی نه تنها هیچگونه تماس تلفنی با نماینده مجلس درباره اعلام آمادگیاش برای ریاست آینده خانه ملت نداشته است، بلکه بارها در گفتوگو با رسانههای مختلف تاکید کرد که در این باره در ۷ خرداد اظهارنظر خواهد کرد.
علیرغم این موضعگیری دو پهلو از جانب سرلیست فهرست شورای وحدت (جامعتین، انجمن اسلامی مهندسین و…)، او اواخر فروردینماه جلسهای با حدود یکصدتن از منتخبان جدید برگزار و بر «ضرورت تحول در رویکردها و کارکردهای مجلس دوازدهم» تاکید کرد. متکی در همین جلسه کنایهای به قالیباف زد که «خانه ملت به سمت ریاست محور حرکت کرده در حالی که باید به سمت صحن محور باشد.»
متکی که در لیست شورای وحدت حضور داشت، شب پایانی تبلیغات انتخابات مجلس دوازدهم، وارد فهرست جوان تازه سر برآورده اصولگرایان یعنی علیاکبر رائفیپور، از جریانات دیگر اصولگرا شده بود، انگار که تحت تاثیر عقاید رائفیپور قرار گرفته که اینچنین به مدیریت مجلسحملهور شده است. علاوه بر این ابوالفضل ابوترابی اردیبهشت ماه سال جاری در گفتوگو با خبر ایرنا از رایزنیهای نامزدهای ریاست مجلس با منتخبان مجلس دوازدهم خبر داد و گفت که محمد باقر قالیباف در حال برگزاری نشستهایی به صورت فردی و جمعی با منتخبین مجلس دوازدهم با موضوع و دستور کار ریاست مجلس آینده است.
نماینده مردم نجفآباد در مجلس یازدهم با بیان اینکه «مجتبی ذوالنوری، علی نیکزاد و منوچهر متکی نیز دیدارهای فردی و جمعی با منتخبین مجلس دوازدهم برای معرفی خود به عنوان نامزد ریاست مجلس و ارایه برنامههایشان برنامهریزی کردهاند»، گفت: «ذوالنوری، علی نیکزاد و منوچهر متکی در تماسهای تلفنی با بنده، آمادگیشان برای نامزدی ریاست مجلس آینده را اعلام کرده و عنوان کردند که با توجه به اینکه این توانمندی را برای بر عهده گرفتن ریاست مجلس آینده در خود میبینند پا در عرصه گذاشتهاند».
ابوترابی خاطرنشان کرد: آقای قالیباف نیز در مذاکرات حضوری که با بنده و نمایندگان داشتند، آمادگی خود برای ریاست مجلس آینده و نامزدی برای این جایگاه را اعلام کردند. چهار چهره مورد اشاره نمایندگان و چهرههای سیاسی مختلف برای رقابت با قالیباف البته نزدیکیهای سیاسی با جریان دولت نیز دارند.
جلال محمودزاده نماینده مجلس یازدهم در گفتوگو با خبرآنلاین در این باره گفته است: دولت احساس میکند برای ریاست مجلس رقبایی وجود دارند و مانند مجلس قبل نیست. در حال حاضر ۵ نفر از منتخبین به صورت مستقیم برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کردند، بنابراین شرایط مجلس دوازدهم مانند مجلس قبل نیست که قالیباف تنها کاندیدای ریاست مجلس باشد. لذا دولت این نکته را دریافت کرده کما اینکه از میان داوطلبین ریاست مجلس چهرههایی حضور دارند که از قالیباف بیشتر به دولت نزدیک هستند. لذا یکی از دلایل علنی کردن اختلافات دولت و مجلس همین نکته است. دلیل عمده هم این است که دولت برنامه اقتصادی برای ارایه ندارد.
کاندیداتوری پزشکیان برای ریاست؛ خیلی دور، خیلی نزدیکشنیدههای اعتماد همچنین حاکی از این است که منتخبین مستقلین و اعتدالیها مدعی داشتن حدود ۱۰۰ کرسی در مجلس دوازدهم هستند و بر این اساس در فکر معرفی کاندیدایی برای ریاست مجلس.
سلمان اسحاقی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان در خصوص نایبرییسی مسعود پزشکیان در مجلس دوازدهم، گفت: با توجه به عملکرد دکتر پزشکیان و همچنین حضور مجدد ایشان در مجلس دوازدهم که مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفتند، بعضی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حال رایزنی با پزشکیان هستند تا به عنوان یکی از نواب رییس در مجلس دوازدهم حضور داشته باشند.
اسحاقی در این باره گفته است که «پزشکیان سابقه نایبرییس و وزارتخانه داشتند و سالهای اخیر نشان دادند فراتر از جریانهای سیاسی در حوزههای مختلف پیگیریهایی را در حوزه بهداشت و درمان داشتند و همیشه در دولت سیزدهم تاکید داشتند باید قانون اجرا شود و نظارت بر اجرای قانون اتفاقات خوبی را رقم بزند. بعضی از منتخبین و نمایندگان فعلی از ایشان درخواست کردند، به عنوان نایبرییسی در مجلس دوازدهم حضور داشته باشند».
نکتهای که درباره احتمال کاندیداتوری پزشکیان مطرح میشود گفتوگوی او بعد از برگزاری انتخابات مجلس است. گفتوگویی که به معنای حمایت او از تداوم ریاست قالیباف تلقی شد در حالی که اصل گفتوگو درباره تنش بین حمیدرسایی و جریان قالیباف و طرح موضوعاتی از قبیل ریاست حمید رسایی بر این مجلس بود که پزشکیان در ارتباط با این موضوع واکنش نشان داد.
بر اساس شنیدههای اعتماد گزینه دیگر مطرح شده در این باره برای تفاهم جریان مستقلین و قالیبافیها تعیین یک سهم برای نایبرییسی، دو عضو دیگر هیات رییسه و سه رییس کمیسیون است.
موضوعی که هنوز درباره آن جمعبندی نشده است. پزشکیان خود نیز در فروردین ماه سال جاری در گفتوگو با انصاف نیوز درباره برخی نقدها به آنچه حمایت او از قالیباف خوانده شده، گفت: در مقایسه با افرادی که بیاحترامی میکنند و با تندروی چارچوبها را نادیده میگیرند گفته شد که قالیباف در مقام مقایسه با آنها که به جز حرف زدن و شعار دادن کاری نمیکنند در وضعیت متفاوتی قرار دارد.
پزشکیان درباره ضرورت تشکیل فراکسیون میانهروها در مجلس دوازدهم گفت: لازم است که در شرایط فعلی فراکسیون میانهروها در برابر تندروهایی که نرسیده شمشیر کشیدهاند و به دنبال قلع و قمع کردن دیگران هستند در مجلس آینده بهطور منسجمی شکل بگیرد. با وجود آنکه مجلس جایگاه خود را به تدریج از دست داده است اما در همین شرایط هم در صورتی که گروهی منطقیتر و عاقلتر حاکم شود میتواند وضعیت را کمی رو به بهبود کند.
آناتومی یک رقابت؛ رقابت جریانها یا مسابقه چهرههادر کنار چهرههای سازماندهی شده توسط جبهه متحد ایران و شخص قالیباف و گزینه مستقلین مجلس دوازدهم چهرههای پراکنده دیگری نیز هستند که داعیه ریاست دارند. سید محمود نبویان که نامش در چند فهرست اصولگرایی قرار داشت توانست رأی اول تهران را در انتخابات مجلس شورای دوازدهم به خود اختصاص دهد. حضور او در رای لیست تهران این فضا را ایجاد کرده که میتواند یکی از گزینههای ریاست باشد.
با این وجود نباید فراموش کرد که نبویان چهره شاخص جریان پایداری است و در صورتی او میتواند برای جایگاه ریاست مجلس مدعی باشد که پایداریها از او حمایت کنند. تا اینجای کار اما اراده لیست مشترک پایداریها با قالیبافیها برای مرحله دوم مساله عرضاندام پایداریها مقابل قالیباف را با اما و اگرهایی همراه کرده است. اما و اگرهایی که کاندیداتوری نبویان برای جایگاه نایبرییسی را محتملتر نشان میدهد.
البته سخنرانی او در جلسه هماندیشی به دعوت تعدادی از منتخبان مجلس دوازدهم برای تشکیل فراکسیون واحد نیروهای انقلاب در مجلس دوازدهم نشان از تعیین نقش کلیدی در راهبری فراکسیون اکثریت مجلس دوازدهم دارد اما حتی این مساله هم نمیتواند جایگاه او به عنوان رییس مجلس را قطعی کند.
همزمان با برگزاری جلسه نبویان با منتخبان جدید مجلس حمید رسایی نیز جلسهای با جمعی از منتخبان جدید مجلس برگزار کرد. خبرگزاری ایلنا در تشریح این جلسه نوشته است که «احتمالا یکی از مهمترین محورها و موضوعاتی که در جلسه امروز مطرح میشود موضوع انتخابات هیات رییسه مجلس و ریاست مجلس در دوره آینده باشد.» این خبر احتمال داده که «برخی افراد بیرون از مجلس جزو متولیان برگزاری آن باشند.»
علیرغم رای قابل توجه حمیدرسایی و تنش یکتنهای که در ماههای اخیر با تیم قالیبافیها هدایت کرده است به نظر نمیرسد حمید رسایی نیز مقبولیت کافی را در بین منتخبین مجلس دوازدهم برای ریاست داشته باشد.
نباید از نظر دور داشت که ترکیب نهایی بهارستان در دور دوم انتخابات تعیین میشود و تعداد افزایش به هر کدام از جریانها میتواند در تصمیم نهایی تاثیرگذار باشد. علیرغم اظهارات غلامرضا نوری قزلجه، رییس فراکسیون مستقلین مجلس یازدهم و منتخب مجلس دوازدهم که اخیرا گفته است «این احتمال وجود دارد که ریاست قالیباف از بیرون مجلس شارژ شود و من این را رد نمیکنم» اما به نظر میرسد در صورت رد دیدگاه نوری قزلجه رقابت اصلی برای ریاست در یک مثلث برقرار باشد.
گروهی که به عنوان مستقلین شناخته میشوند- اگرچه نوری قزلجه گفته است هنوز برای این فراکسیون احتمالی نامی انتخاب نشده است- و مسعود پزشکیان را مد نظر قرار داده است، چهره نهایی از بین ۴ کاندیدای مورد نظر جبهه متحد یاران و شخص محمد باقر قالیباف.
هنوز دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم برگزار نشده اما سطح تنشها بین برخی جریانات اصولگرا و قالیبافیها درباره ریاست بالا گرفته است و صحبت از اتهامات جدید در میان است.
کامران غضنفری که جزو منتخبان تهران برای ورود به مجلس دوازدهم است در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده، مدعی دادن وعدههایی از جنس وام و خودرو و عضویت در کمیسیون مورد علاقه در عوض رأی دادن به ریاست قالیباف شده است. او در این یادداشت مدعی شده؛ «یکی از اطرافیان جناب قالیباف، تلفنی از اینجانب برای دیداری در مجلس شورای اسلامی دعوت کرد.
موضوع را که سوال کردم، گفتند که حضوری با هم صحبت خواهیم کرد. در زمان وعده کرده شده به طبقه دهم ساختمان شیخ فضلالله نوری رفتم. در آنجا به غیر از خود میزبان، دو نفر دیگر از نمایندگان منتخب شهرستانها هم حضور داشتند. پس از احوالپرسی و بیان مقدماتی، متوجه شدم که موضوع اصلی، جلب نظر نمایندگان جدید برای ریاست آقای قالیباف میباشد.
از بنده در مورد کمیسیونی که مایل به عضویت در آن هستم سوال کردند و هنگامی که گفتم کمیسیون مربوطه ظاهرا متقاضی زیاد دارد و احتمالا نوبت به بنده نخواهد رسید، گفتند این چه حرفی است؟ چه کسی از شما شایستهتر! بعد هم لیست افرادی که اظهار تمایل برای عضویت در آن کمیسیون کرده بودند را یکی یکی میخواندند و میگفتند مثلا آقای شماره یک را به کمیسیون الف میفرستیم، آقای شماره ۲ را به کمیسیون ب میفرستیم، آقای شماره ۳ را به کمیسیون ج میفرستیم و… یعنی که جای شما در این کمیسیون محفوظ است و دغدغه رفتن به آن کمیسیون را نداشته باشید و ما خودمان آن را حل خواهیم کرد!»